اقای صبور
15 آذر 1395 توسط سيده نجات دريس
به جز از علی نباشد به جهان گرهگشایی / طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دلها ننهد کسی دوایی ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبردهای پی اگر از علی جدایی علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که
یار دردمندی تو که یار بینوایی همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گرهگشایی